سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشکوه


دست خط...
خاکستر سرد
گلدختر
نجوای شبانه
عاشقانه
بازگشت به خویشتن
منم سر گشته حیرانیت ای دوست
این نجوای شبانه ی من است
طلبه های ونوسی
صفحات خط خطی
نوشته های یک ناظم
بر و بچه های ارزشی
دو رکعت بندگی
صفحه بیست و یکم
تا خدا راهی نیست...
فوتوبلاگ وصال(حذف کرد وبلاگو اما لینک باشه همچنان!)
فریاد بی صدا
گفتنی ها
شهری در آسمان
صور اسرافیل
لسان
آسمان دل شکسته
فریاد آسمانی
ندای حقیقت
ستاره ی صبح
خط خطی های من
دست نوشته های یک کج و معوج سر خورده!
حرف دل
کوچه بنی هاشم
خاطرات استاد فیزیک
دل نوشته هاش خاکستری
یک نکته از هزاران
ترنم عشق
دنیای کاغذی من
دنیای راه راه
امید انتظار من
خاطرات قاصدک
تنفس
مچله الکترونیکی چارقد
آخوندها از مریخ نیامده اند
صدای سکوت
تسنیم
تمنای ظهور
قدم به قدم با مهدی کوچولو
دوست جون خودم :)
دست نوشته های خاکستری
صفحه 313
این خطی از حکایت مستان کربلاست
مخ تَش عزیزم!
صدای ثانیه ها
قاصدک های گمنام
نثار آبی آسمان
ــــــمــریــمـــــ نوشت
نسیم حیات
زیباترین شکیب
نم نم آفتاب
نظّاره ...
دست نوشته های پراکنده ی یک سایه
باران... (مـیــنـــــــــــــو )

بسم الله...
امروز رفتیم دانشگاه جیگیلی جیگیلیمان
توضیحات مفصلش رو لینک میکنم که خواندنش خالی از لطف نمیباشد...
چقدر کلاس مفیدی بود امروز مثل کلاسهای دیگه
(خداییش بود دیگه جیگیلی جیگیلی...استاد داشت بحث دو لیوان رو توضیح میداد خیلی زیبا)
بعدشم 2؟ یا بیشتر ساعت منتظر دکتر ِ عزیز بودیم( همینجا عرض ادب کنم خدمت استادِ عزیز)
این دو ساعت بد هم نبود...بحث های زیبایی صورت گرفت بین جیگیلی جیگیلی و دوستان و ما یکم...
فیلم های عسیس دلم---نی فوت جان
In Love--- رو هم دادن که بسیار لذت بردیم
نیم ساعت اخر دو ساعت رفتیم جشن روز زن!!!!!!!
دکتر عزیز که از روی
برگه ها میخوند که پایان نامه ی کی ها تصویب شده وقتی رسید به اسم جیگیلی جیگیلی گفت که خانم ... خیالت راحت...بعد همینجا بود که جیگیلی جیگیلی جان برگه رو پاره کرد
بعدانش رفتیم مترو و یه تعدادی چیز ناقابل دادیم به جیگیلی جیگیلی که خیلییییییییی ذوق کرد
امروز بسیار بهمان چسبید...فک نکنم تا الان اینقد زیاد با جیگیلی جیگیلیمان بوده باشیم
پ.ن 1:
خب شما جدی نگیرید...نمیشه برگه تصویب رو که پاره کنه...این محض عشقولانه ای بود

پ.ن 2:
جاست فور جیگیلی جیگیلیمانمژه
پ.ن 3:
ما یه امروز دوربین همراهمون نبود و این همه اتفاق مهم رخ داد...جیگیلی جیگیلی جان هی هی میگفتن من گفتم دوربین بیار ها...

پ.ن 3:
بخوانید توضیحات را

ارسال شده در توسط شهید گمنام
بسم الله...
زنگ در رو میزن...
پستچیه...بیاید دم در نامه دارید...
فکر میکردم از هرجایی باشه جز اهواز!
یادم نبود قراره کارت عروسی بیاد دم خونمون!
میرم دم در...پستچی نامه رو گذاشته زیر برگه ای که باید امضا کنم...نمیبینم مبدا کجاس...
روی برگه هم ننوشته!
نامه که گرفتم دیدم:
فرستنده : اهواز
ااااااااااا!همونجا در رو که بستم نامه رو باز کردم...چقد کارت قشنگی بود!
هنوز باورم نمیشه دوباره زندگی! داره متاهل میشه
کارتشو!:(کارتش قشنگ بود به نظرم...بزرگ میشه ها!)

کارت عروسی دوباره زندگی جونم
پ.ن:
ارزوی خوشبختی میکنم براش!:)

ارسال شده در توسط شهید گمنام
بسم رب المجیب الفرج المهدی

کامنت هارو مبیینم...
یه منتظر:شما
به بازی وبلاگی دعوت شده اید!با موضوع خاطره ی خود یا دوستانتان از انقلاب!
(به
رسم بازیهای وبلاگی و به دعوت جناب یه منتظر
وارد بازی وبلاگی یه خاطره از امام شدم.)
به مختش میگم:
من که سنم به امام نمیخوره!!
چی
بنویسم!
من فقط 21 روز قبل از رحلت امام به دنیا اومدم!
چه خاطره ای
میتونم شخصی از اقا داشته باشم؟!
فقط اقتداره بی نظرشون!
کلام
نافذشون که هروقت توی تلویزیون میبینم درجا میخکوب میشم!
اراده ی
محکمشون!
خاطره یادم نمیاد!!خب چیکا کنم

دعوت
میکنیم بروبچس رو:
فریاد بی صدا - این نجوای شبانه ی من است  -
نجوای شبانه - دست خط - بازگشت به خویشتن - نوشته های یک ناظم - صفحات خط خطی - مخ تش - این خطی است از حکایت مستان
کربلا
- صفحه 313 - تسنیم - دست نوشته های خاکستری - دنیای کاغذی من - ستاره صبح - خط خطی های من - ندای حقیقت - فریاد اسمانی - صفحه بیست و یکم - روزهای قاصدکی - صدای سکوت  - نثار آبی آسمان پ.ن:
-
دوستان خوبی که دعوتشون کردم می توانند دوستان وبلاگ نویس
خودشون را به این بازی دعوت کنند.

2- الزاما خاطره نباید از
خودتون باشه و از خاطرات بزرگترها هم می توانید استفاده کنید.


3- بعد از ثبت خاطره لینکشو برام بزارید تا اینجا ثبت بشه و اینجا که کل
دوستان هستند هم لینک شود.


نوشته های دوستان:
یک قطره برای اقیانوسی

آن
صبح آخر



ارسال شده در توسط شهید گمنام