وبلاگ :
مشکوه
يادداشت :
جنوب 89
نظرات :
1
خصوصي ،
22
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ريحانه
دکتر (چمران) براي نماز که مي ايستاد ، شانه هايش را باز مي کرد و سينه ش را مي داد جلو. يک بار بهش گفتم « چرا سر نماز اين طورمي کني؟ » گفت « وقتي نماز مي خواني مقابل ارشد ترين ذات ايستاده اي. پس بايد خبردار بايستي و سينه ت صاف باشد.»با خودم مي خنديدم که دکتر فکر مي کند خدا هم تيمسار است