• وبلاگ : مشکوه
  • يادداشت : جنوب 89
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    داشتم براين نماز ظهر وضو مي گرفتم، (حسن باقري) دستي به شانه ام زد. سلام و عليک کرديم. نگاهي به آسمان کرد و گفت: « علي! حيفه تا موقعي که جنگه شهيد نشيم. معلوم نيست بعد از جنگ وضع چي بشه. بايد يه کاري بکنيم.»
    گفتم: «مثلا چي کار کنيم؟»
    گفت: « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعي و تلاش.»


    ×××



    انسان يکبار بيشتر نمي ميرد، چه بهتر که اين مردن در راه الله باشد.
    شهيد سعيد حشمتي