• وبلاگ : مشکوه
  • يادداشت : همايش پارسي بلاگي ها و کربلاي فاطمه
  • نظرات : 86 خصوصي ، 38 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    باسمک اللهم.
    سلام.
    از دستت.
    اون الهي که به سجاد گفتم؟[نيشخند]
    آخه اون خيلي بامزه و از همه مهمتر عزيز دل آبجيه ديگه.[بغل]
    بستني؟
    اوهوم اينجا ميگم ما بستني خريديم4نفر بوديم وسط حياط دانشکده فقط آبرومون نرفت شاهکار کرديم[زبان]
    چرا به هم نيومد 22 ساله باشم؟[ابرو]
    نه اوني که به زهرا گفتم جدي بود.ميگم من خيلي دليم ديگه با زهرا که تعارف ندارم خوشش نمياومد ميگفتم دوسش نداشتم.
    نه جدا دوست داشم که گفتم.[شوخي]
    شمارو نميدونم.
    [منتظر]
    حالا بيا بوسم کن.
    کلا موجود با حالي هستيم.[نيشخند]
    راستي چرا آدرستو نميذاري تو نظرات؟

    التماس دعا.
    يا حسين.