امواج خيس علقمه امواج رود بودآن روز رود شاهد کشف و شهود بود
آن روز سرخ علقمه محراب کوفه شددر دست ابن ملجم ميدان عمود بود
شکر خدا که راه تماشا گرفت خونآخر هنوز صورت مادر کبود بود
اين قصه آب ميخورد از چشم شور ماهنسبت به ماه طايفه از بس حسود بود
..التماس دعا