من مي گم تو اول يه نگاهي به كامنت اوليِ من بنداز ببين من اونجا اشاره اي به نظامِ آموزشي كردم؟! خودت بحثِ نظامِ آموزشي رو آوردي وسط! :))
خب معلومه كه منم قبول دارم الان تلويزيون پايه ي اصليِ نظامِ آموزشيِ ماست!! حالا يا متاسفانه يا خوشبختانه! من اينو گفتم : ((جامعه اي كه هر سال داره ظرفيتِ دانشگاهاشو افزايش ميده بايد فرهنگِ آمار گرفتن رو داشته باشه! با يه حسابِ سر انگشتي معلوم مي شه كه تعدادِ افراد‍ِ تحصيلكرده(!) توو جامعه ي ما خيلي بيشتر از قبلِ و راهِ آموزش به اونا هرچي هست اين نيست!!))
مداركش هم موجوده و فكر نمي كنم با حرفهاي تو مغاير باشه! وقتي خودت حرف نظام آموزشي رو زدي من دفاع كردم!
ديگه اينكه، هنوز هم تا هميشه سرِ حرفي كه زدم خواهم موند! جامعه ي ما خيلي كار داره كه فرهنگِ آمار گرفتن رو ياد بگيره...همه ي مشكلاتِ ما هم از همينجا شروع ميشه چون وقتي آمارِ درست حسابي نداشته باشي نمي توني برنامه ريزي كني...وقتي ندوني چند نفر معتادن...وقتي ندوني چند نفر زيرِ خطِ فقرن...وقتي ثروتِ يه عده هميشه در هاله اي از ابهامِ...وقتي هركي هر آماري دوست داره ارائه ميده...نتيجه ش مي شه همين كه در نظامِ آموزشي و فرهنگيِ ما (و صد البته سايرِ نظامها) هرج و مرج و سردر گمي پيش مي ياد...هر كسي هر كاري دوست داره انجام ميده..
و كاري كه بدون آمارِ معتبر و برنامه ريزيِ قبلي انجام بشه نتيجه ش بهتر از اين كه ميبيني نخواهد بود! ميشه يه چيزي توو مايه هاي الان كه برنامه ها هدفمند ساخته نميشن و فقط درك و فهمِ قشرِ خاصي از جامعه رو پوشش مي دن!
